به گزارش راهبرد معاصر اصطلاح «جعبه پاندورا» در زبان روزمره امروزی به معنی وضعیت یا موقعیتی سربسته است که باز کردن آن میتواند سیلی از مصیبتها و بلاهای ناشناخته را راهاندازی کند. این اصطلاح، در واقع از افسانههای یونان گرفته شده.
پاندورا نخستین زن روی زمین بود که زئوس، جعبهای آکنده از تمام ناملایمات و بلایا به او هدیه داده و سفارش میکند که هرگز درب آن را باز نکند. او، اما بیتوجه به این هشدار، با گشودن جعبه کره خاک که تا آن زمان عاری از مشکل بود را به انوع آلام دنیایی گرفتار میکند. تنها امید در جعبه باقی میماند تا آرامبخش بشر باشد.
جعبه پاندورای بازرسیها
چند سال پیش در بحبوحه مذاکرات هستهای و زمانی که جنجالها بر سر بحث لزوم دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دانشمندان هستهای (از جمله شهید «محسن فخریزاده») و برخی اماکن نظامی ایران داغ بود «فرانسوا نیکولاد»، سفیر اسبق فرانسه در تهران در یادداشتی برای توضیح درباره اینکه درخواست آژانس برای چنین دسترسیهایی چه نگرانیهایی را در جمهوری اسلامی برمیانگیزد از تعبیر «جعبه پاندورای بازرسیهای آژانس» استفاده کرده بود.
نیکلاد به درستی نوشته بود برای ایرانیها، پروتکل الحاقی با حمله به تأسیسات هستهای ایران با بدافزار استاکسنت، ترور دانشمندان هستهای و تجربه نفوذ جاسوسان کشورهای مختلف در بازرسی های قبلی آژانس در کشورهای دیگر نظیر عراق تداعی میشود.
او به عنوان مثال درباره ارتباط احتمالی همکاریهای ایران و آژانس اتمی با تجربه خرابکای در تأسیسات غنیسازی اورانیوم نطنز در سال 2010 نوشته است: «مسئله بعدی، موضوع استاکسنت است. این مسئله اگرچه به طور مستقیم به بازرسیهای آژانس ارتباط داده نشد اما به عنوان اقدامی تجاوزکارانه از سوی یک یا دو قدرت خارجی دیده شد. استفاده از یک ویروس رایانهای تا این حد مخرب در برنامه غنیسازی ایران به دلیل تعامل ایران با جهان بیرون ممکن شده بود.»
نیکلاد درباره تجربه ترور دانشمندان هستهای ایران هم نوشته است: «علاوه بر این، ایرانیها نمیتوانند ترورهای زنجیرهای دانشمندان خودشان را فراموش کنند. در اینجا هم شاید موضوع ارتباط مستقیمی با راستیآزماییهای آژانس نداشته باشد اما این ترورها احتمالاً به نوعی با همکاریهای بینالمللی ارتباط داشتند... برخی از ناظران علاوه بر این، در نظر دارند که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر خلاف رویههای گذشتهاش طی سالهای اخیر روابط ناپاکی با دستگاههای اطلاعاتی مختلف پیدا کرده؛ این ارتباطات با آنکه به آژانس اجازه میدهد پایگاه اطلاعاتیاش را توسعه دهد خطر دستکاریها را هم افزایش میدهد.»
آنچه این نگرانیها را تشدید میکند این است که تجربه نفوذ جاسوسان کشورهای مختلف در بازرسیهای قبلی آژانس مسئلهای مسبوق به سابقه است. تجربه بازرسیهای «آنسکام» در عراق یکی از آن موارد است.
«آنسکام» و سرانجام آن
منظور از برنامه «آنسکام» که سرواژهای متشکل از حروف اول «کمیسیون ویژه سازمان ملل» در زبان انگلیسی است، یک نظام بازرسی بود که سازمان ملل بین سالهای 1991 تا 1999 برای بازرسی از برنامه تسلیحات کشتار جمعی عراق به کار گرفت. مدیریت این برنامه را «رالف ایکائوس» و ریچارد بالتر» به عهده داشتند اما سیر بازرسیها بعداً به سمتی پیش رفت که نام فردی به نام «اسکات ریتر»، یکی از بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل بیش از هر فرد دیگر با این برنامه بازرسیهای بینالمللی تداعی شود.
نام «اسکات ریتر» زمانی با این بازرسیها بیشتر گره خورد که او دریافت جاسوسهای آمریکایی و اسرائیلی موفق شدهاند یک دستگاه شنود بزرگ و پیشرفته به نام «استفانی» را به بغداد قاچاق کرده و در گاو صندوقی در دفتر کارش نگهداری کنند.
این بازرس سازمان ملل پس از افشای این ماجرا از سمتش استعفا و افشا کرد که واشنگتن مسئولیت هدایت کل این عملیات به نام «عملیات استفانی» را به عهده داشته است. ریتر همچنین افشا کرد حساسترین اطلاعات به دست آمده از عملیات استفانی به جای آنکه در برنامه «آنسکام» خرج شوند تحویل دستگاههای اطلاعاتی آمریکا میشدند و گاهی برای تحلیل به اسرئیل فرستاده میشدند.
«ریتر» فاش کرد که انگلیس و آمریکا از اطلاعات به دست آمده از این جاسوسیها برای انجام بمباران چهار روزه مواضع نظامی عراق در عملیات موسوم به «روباه صحرا» در دسامبر سال 1998 استفاده کردهاند./تسنیم